بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران داخلی و خارجی پیش از این معتقد بودند که تحریمهای جدید محصول یک فرایند پیچیده و زمانبر تهدید و تشویق با پرداخت هزینههای سنگین سیاسی و اقتصادی بهویژه برای غرب و آمریکا بودهاست. از سوی دیگر این تحریمها برخلاف گذشته که محدود به برخی کشورها بود، بهصورت هوشمند و کنترلشده سطح وسیعی از کشورها و حوزههای ارتباطی را دربرگرفت، بهگونهای که بسیاری از کشورها، بنگاهها، مؤسسات مالی بینالمللی و فعالان اقتصادی برخلاف میل خود به جرگه تحریمکنندگان ایران پیوستند.
مسئله مهمتر در تحریمهای جدید که باعث تقویت آن شد، تسری دامنه آن به شرکتها و بنگاههای کوچک و فرعی بود که این مسئله نیز نتیجه پیچیدهبودن تحریمها دانسته میشود. عامل دیگری که این روند را تقویت کرد شکلگیری لابیهای گسترده سیاسی دشمنان ایران برای گسترش و کنترل تحریمهای تحمیلی به لایه مختلف اقتصادی و اجتماعی در ایالات متحده و کشورهای اروپایی بود که با پوشش گسترده رسانهای و ارتباطی همراه شد و توانست افکار عمومی جهانی را نیز به جریان سیاسی شکل گرفته علیه ایران هدایت کند.
اما اظهارات و چرخشهایی که در 2هفته اخیر آن هم در سطح نهادهای حاکمیتی، سیاسی و عمومی کشورهای تحریمکننده بهویژه اروپا و آمریکا رسانهای شد و احکامی که اخیرا به نفع برخی بانکها و شرکتهای تجاری ایران بهطور خاص شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی توسط دادگاههای اروپایی صادر شد، نشان داد که توقف و رفع برخی تحریمها چنان که پیشبینی میشد، سخت و زمانبر نیست.
نشانههای اولیه آبشدن یخ تحریمها در شرایطی است که هنوز مذاکرهای جدی و واقعی بین ایران و غرب بر سر چالشهای فیمابین شروع نشده و هرچه بوده آثار روانی و سیاسی ناشی از تغییر رویکرد دولت ایران و اعلام سیاست تعامل سازنده با جهان از سوی دولت یازدهم و بروز نشانههای اولیه این تعامل در برنامه و گفتار بوده است. اگرچه سیاست اعلامی و اعمالی دولت یازدهم در سرنوشت تحریمهای اقتصادی تعیینکننده است اما باید درنظر داشت که توقف و رفع برخی تحریمهای اقتصادی با هدف صرف زمان و هزینه کمتر فقط در محدوده عمل سیاسی و رسمی دولت نیست.
آنچه تاکنون اتفاق افتاده که بسیار هم مهم است، از بین رفتن جمود حاکم بر فضای عمومی تحریمهای غیرانسانی اخیر بوده است. با توجه به آنچه در سطور نخستین این نوشتار آمد، تحریمهای اقتصادی اخیر در لایههای میانی و پایین سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای تحریمکننده رسوخ کرده و کار توقف آن مشکل شده است؛ بنابراین برای رفع آن نیز علاوه بر تحرک دیپلماتیک باید با لایههای فوق کار کرد. تشکیل لابیهای ضدتحریم در کشورهای تحریمکننده بهویژه آمریکا و اروپا در این زمینه بسیار مهم است.
این اقدام تعیینکننده البته مستلزم شناخت لابیهای فعال، به خدمتگرفتن آنها و پرداخت هزینههای اقتصادی است تا بتوان در محافل سیاسی، اقتصادی، رسانهای و فضای مجازی اولا تحرکات لابیهای حامی تحریم ایران را که عمدتا توسط گروههای صهیونیستی حمایت میشوند خنثی کرد و ثانیا زمینههای سیاسی و تبلیغاتی تحریم را ازبین برد و فضای لازم را برای تشویق سیاستمداران و فعالان اقتصادی برای خروج از دایره تحریمها فراهم ساخت.
علاوه براین کارکردن با شرکتها و بنگاههای میانی و کوچک در کشورهای تحریمکننده که خواسته یا ناخواسته درگیر بازی تحریمهای ایران شدهاند و تشریح شرایط جدید سیاسی و تشویق آنها به خروج داوطلبانه از دایره تحریمها از اهمیت خاصی برخوردار است. این مهم نیز میتواند از سوی محافل اقتصادی داخلی و فعالان تجاری حمایت و پشتیبانی شود. فرصت کنونی، فرصتی بینظیر برای آغاز عملی رفع تحریمهای اقتصادی است که باید در 3سطح دولت، لابیهای سیاسی و فعالان اقتصادی دنبال شود.